فرهنگ امروز/ عیسی عبدی:
فرهنگ همچون یک نظام معنایی، همه اجزای یک جامعه را در بر می گیرد و رفتار و گرایش های آنها را از پیش تحت تاثیر قرار می دهد اگر چنین فرض کلی را با احتیاط بپذیریم ظاهرا باید در این زمینه بسیار مطالعه کرد.
اگر فرهنگ یک عامل تعیین کننده برای آینده ماست پس بسیاری از تحولات که گذشته ما را شکل داده و به امروز رسانده هم باید لاجرم از منظر فرهنگ نگریسته و مورد مطالعه قرار گیرد.با قبول چنین فرضی،بایستی رابطه امر فرهنگی با امر توسعه و....را بازشناسی کنیم.
فرهنگ از آن مفاهیم پلی سمیک( کثیرالمعنا) که هنوز تعریف واحدی برای آن ارایه نشده است ، کافیست به تعاریف متعددی که در ادبیات علوم اجتماعی غرب برای فرهنگ ارایه شده نگاه کنیم خواهیم دید که این مفهوم ان قدر گسترده است که نه تنها باورها و ذهنیت جمعی یکجامعه بلکه ذهنیت فردی تک تک افراد آن جامعه را در بر می گیرد. همین طور،فرهنگ نه تنها ساختارهای کلان بلکه خرد را هم تحت تاثیر قرار می دهد.فرهنگ آنقدر تنوع و گونه گونی دارد که می توان در سطح کلان به فرهنگ تمدنی، فرهنگ ملی، فرهنگ دینی ،فرهنگ قومی، فرهنگ سیاسی و در سطح خرد به فرهنگ سازمانی، فرهنگ تحزب، فرهنگ دانشگاهی،فرهنگ خانوادگی، فرهنگ ازدواج ،فرهنگ رانندگی، فرهنگ غذا، فرهنگ پوشش و ...اشاره کرد.
فرهنگ در سطح خرد و کلان می تواند خط ومرز ایجاد کند و فضای زیست جمعی انسان ها را تحت تاثیر قرار دهد فرهنگ می تواند تنگ زیست باشد و حصارهای پیرامون خود را تنگ تر کند ، فرهنگ می تواند فراخ زیست و متعامل باشد و در عین تعامل با فرهنگ های دیگر، به صورت پویا خود را قوی و زایا گرداند. در واقع سپهر فرهنگ یکجامعه در سطح کلی، از طریق تعامل با فرهنگ های بیرونی می تواند به شکوفایی و اقتدار برسد یا به طور معکوس با ابرام بر حفاظت از خود همواره خود را در تنگنای زیستن و گفتگو با فرهنگ های مسلط دیگر قرار دهد .
اگر فرهنگی نتواند زیست خود را در جهانی که آن را دربرگرفته ،شکل دهد راهی جز نگاهبانی از خود ندارد چون بنای خودیابی از طریق گفتگو را ندارد ،با این مفروضه، پس هر فرهنگ در زیست جهانی اش راهی ندارد جز آنکه ارزشها و باورهای خود را بازشناسی کند و ضمن صیانت از انها از طریق تجلیات فرهنگی خود ،به تقویت آنها بپردازد زیرا توسعه آنها در بستر زندگی با دیگران شکل می گیرد.
هیچ فرهنگی از طریق خودش توسعه نیافته است بلکه در پویایی خود با فرهنگ های دیگر غنا یافته و بنا به ایجاب با نسل های خودش سخن گفته است. فرهنگ ایران همچون فرهنگهای بزرگ دیگر جهان تاکنون در تعامل ایران و اسلام,در تعامل با یونان ،هند و .. توانسته است به حیات خود ادامه دهد. امروزه همین فرهنگ در فضای دیجبتال و شبکه ای امروز، بسیار بیشتر از گذشته به تعامل با دیگری نیاز دارد.
جهان امروز با تکنولوژی و فرهنگ آن پیوند تنگاتنگی دارد زیرا هر جامعه در کنار فرهنگ سنتی و جمعی خود به فرهنگ عصر خود و از ان جمله فرهنگ صنعتی، توریسم ،فرهنگ ارتباطات جهانی، فرهنگ حمل و نقل هوشمند مانند مترو ،فرهنگ شهردیجیتال و غیره نیاز دارد .
این فرهنگ هایی که به سوی ما می آیند و ما را در بر می گیرند ، تاکنون بر زیست جمعی مان تاثیر گذاشته اند،از فناوری و صنعت گرفته تا تولیدات و نظریه های علمی در زندگی ما اکنون محسوس و مشهود هستند. نمی توانیم غرب را مطلقا انکار کنیم در حالی که در زیست مدرن خود،در پیوند با آن زندگی می کنیم: اینستاگرام ،تلگرام،رایتل،شبکه های ماهواره ای گرفته تا کتاب ها یا ویدئوکنفرانسها، ویدئو کلیپ ها و... ،تعامل و پیوندهای زیست جهانی را می بینیم. امروز جهان_ فرهنگ در جیب ما قرار دارد کافی است گوشی خود را روشن کنیم خواهیم دید که فرهنگمان در شبکه ای از فرهنگ های جهانی قرار گرفته و باید لاجرم با انها همزیستی کند یا خود را حذف نماید یا به تعامل با آنها برآید.
بی آنکه در طرد و تمجید فرهنگ «دیگری» در کلیت آن براییم باید اعتراف کرد که امروز،فرهنگی که ما در قلمرو جمعی خود تجربه می کنیم،پیوند تنگاتنگی با فرهنگ دیگر دارد زیرا نسل کنونی ما در یک جامعه جهانی، شبکه ای و در حال کنش زیست می کند. سوژه مدرن امروز با حافظه فرهنگی خود ،در جهان امروز زیست می کند.بسیاری از سیاستمداران و نخبگان جامعه،این سیالیت فرهنگ را تجربه می کنند و حتی بخشی از آنها، فرزندان خود را راهی غرب کرده اند تا در آنجا تحصیل، چه بسا برای همیشه زندگی کنند.
امروزه ایران نسبت به جمعیت، بیشترین دانشگاه را در منطقه و حتی در جهان دارد و از فضای دیجیتال و فرهنگ فناوری هوشمند بهره منداست،دانش آموختگان زیادی را برای ورود به عرصه کار و خلاقیت دارد و از منابع دیگر هم برخوردار است، اما چرا نمی تواند از این همه امکانات برای رشد و توسعه خود استفاده کند، پرسش مهمی است که با شیوه زیست فرهنگی-تاریخی ما در جهان ارتباط دارد.
نظر شما